
متن سخنرانی دکتر رضا غلامی، رئیس پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی و رئیس دبیرخانه دائمی جشنواره بین المللی فارابی در نشست تحلیل چهاردهمین جشنواره بینالمللی فارابی و تجلیل از داوران برتر
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب دارم خدمت استادان گرامی و خدمت تک تک شما عزیزان خیرمقدم می گویم. به ویژه از حضور استاد گرامی جناب آقای دکتر صالحی، معاون محترم پژوهشی وزارت علوم سپاسگزارم. لازم می دانم از جناب آقای دکتر عباسزاده، قائم مقام دبیرخانه دائمی و همچنین رئیس کمیته علمی جشنواره بینالمللی فارابی به خاطر فراهم ساری مقدمات این مراسم کمال تشکر را داشته باشم. عنوان بحث کوتاه من، «تاریخ علم و نقش آن در ارزیابی و توسعه علم» است.
در میان برخی از محققان ما به تاریخ علم نگاه تزئینی یا درجه دو وجود دارد در حالی که به نظر می رسد، اشراف نسبی به تاریخ علم در هر رشتهای، هم از اقتضائات نقد علمی است، و هم لازمه نظریهپردازی و نوآوری علمی است.
علاوه بر این، اشراف مناسب به تاریخ علم، در دانش علم سنجی نیز مهم و تعیین کننده است. به طور کل، چه در ارزیابی های کلان و چه در ارزیابی های مصداقیِ تحقیقات، اشراف پژوهشگر به تاریخ و نوع ارتباطی که پژوهشگر و پژوهش با تاریخ علم برقرار کرده است، از اهمیت فراوانی برخوردار است.
همانطور که می دانید، در طراحی یک تحقیق، تاریخچه تحقیق باید تجزیه و تحلیل شود تا نه فقط پایه و اساس محکمی برای تحقیق پیشنهادی پیدا شود، بلکه شکافهای موجود در تحقیقات موجود که هدف پژوهش پیشنهادی چه بسا پُر کردن آن است شناسایی شود.
همچنین توقع می رود سابقه تحقیق، اصالت و اهمیت تحقیق پیشنهادی را نشان دهد. در واقع، کشف ادبیات تحقیق که از دل تاریخ علم یا تاریخ یک نظریه علمی ممکن است، می تواند صحیح و دقیق بودن سؤالات یا فرضیه های تحقیق را مشخص کند و نیاز به پروژه تحقیقاتی پیشنهادی را نشان دهد. به همین دلیل، بخش تاریخچه در یک پروپوزال و حتی در خود تحقیق، باید یک نمای کلی، واضح و مختصر از ادبیات موجود و نحوه ارتباط آن با موضوع تحقیق پیشنهادی را ارائه دهد.
یک محقق در تحقیق خود، باید قادر باشد جایگاه نظریهاش را در پازل یا پازل های نظریهها روشن کند. نگاههای محدود و بعضاً انحصارگرایانه به نظریات علمی که به معنای نادیدهگرفتن خط نظریات متفاوت با نظریه های مورد علاقه، یا موید دیدگاه محقق است، یک تحقیق را از اصالت و به تبع آن، از اثربخشی لازم خارج می کند. آنچه مسلم است، از پژوهشگر انتظار می رود تا در تحقیق خود قادر باشد ضمن التفات به نظریات متفاوت یا مغایر با دیدگاه خود، به پرسش هایی طرح شده درباره تمایزات نظریه خود با نظریههای متفاوت، پاسخ دهد.
در کل، به نظر می رسد، تاریخ علم به چند دلیل مهم است، از جمله.
یک. بررسی های ژرف تاریخ علم، به درک ماهیت علم، تمایز علم از شبه علم، به فهم مکانیزم دانش و همچنین کارکردهای عینی آن کمک می کند.
دو. مطالعه تاریخ علم، درک فرآیند نظریهپردازیها و نوآوریهای علمی به اینمعنا که تسلط بر تاریخ علم، چشم اندازی قانع کننده از روند شکل گیری نظریات و نوآوریهای علمی که از آن به اکتشافات علمی نیز می توان تعبیر کرد، ارائه می دهد.
به بیان دیگر، وارسی تاریخی فرایند یا فرایندهای نظریه پردازی و نوآوری، محققان را قادر می سازد تا درک کنند که آیا میان نظریهها پیوستگی معناداری وجود دارد یا میان آنها گسست دیده میشود.
سه. مطالعه تاریخ علم می تواند به طور منحصر به فردی درکی از فرآیندهای گسترده تر و متنوع تر علم ارائه دهد و پیچیدگی های چگونگی تغییر علم را برای محققان مشخص کند.
چهار. درسآموزی از شکست ها؛ یعنی واکاوی های تاریخی، شکست ها و ناکامیها و علل و عوامل مستقیم و غیر مستقیم آن را همراه با جزئیات به پژوهشگران می آموزد. در حقیقت، در شکست ها نیز درس های بزرگی نهفته است بطوریکه حتی برخی پیروزی ها در گرو درک عمیق علل و عوامل شکستها حاصل میشود.
پنج. قرار دادن اکتشافات علمی در زمینه؛ به این معنا که موشکافیهای تاریخی، درک اکتشافات و پیشرفت های علمی در بستر رویدادهای تاریخی گوناگون را میسر می کند. چیزی که نه فقط در فهم حاصل تحقیق بلکه در رمزگشایی از نتایج تحقیق بسیار حیاتی است و حتی برای کارهای تحقیقی جدید، الهام بخش است.
شش. مراجعات تاریخی می تواند به پژوهشگران کمک کند تا تصورات غلط و البته رایج درباره موضوعات علمی را پاک کنند. به بیان دیگر، واقعیت های تاریخی با سطح روایی بالا، می تواند به درک محقق از علم کمک کنند و از علم در دو ساحت علم و عمل، اسطوره زدایی یا ایدئولوژی زدایی کند.
هفت. درک تاثیر علم بر جامعه؛ یعنی تاریخ علم از این جهت خیلی مهم است که نه تنها نقشه ای برای ارتباط مسیرهای فعلی تحقیق علمی با گذشته ارائه می دهد بلکه زمینه ای را برای درک تأثیر علم بر جامعه فراهم میکند.
هشت. وارسی های تاریخی اگر مبتنی بر روندپژوهی باشد، فرصت گمانهزنی در باب چشم انداز اکتشافات جدید علمی یا آثار اجتماعی آنها در آینده را ارائه می دهد.
نه. اشراف بر تاریخ علم پژوهشگران را مستعد ورود به میدان تفکر انتقادی میکند. منتقدی که تاریخ علم آشنایی ندارد، همچون یک سرباز بدون سلاح است که با کوچک ترین هجمه یا دفاعی از طرف مقابل نابود یا تسلیم میشود.
ده. آشنایی با نظریه های نقد شده و باطل شده به این معنا که در طول تاریخ، نظریههای فراوانی هستند که نقد یا ابطال شده اند و تنها با مراجعه عمیق به تاریخ علم است که می توان نظریات باطل شده را از نظریات تثبیت شده تشخیص داد و بر روی نظریههای باطل بنایی را نساخت.
یازده. تاریخ علم می تواند واقعیت رشد و تکامل علم را روشن کند. به بیان دیگر، ژرف اندیشی ها در تاریخ علم در کنار به تصویر کشیدن حرکت خطی علم، اختلافات و تناقضات علمی را هم نشان می دهد و به ما می گوید که همه چیز آنطور که تصور میشود، یکدست و هماهنگ نیست.
***
در اینجا مایلم به نهضت دایره المعارف نویسی در غرب و نقش دایره المعارف ها در بسط و نظم دهی به تاریخ علم نیز اشاراتی داشته باشم.
می دانید جریان دایره المعارف نویسی در اروپا و آمریکا با هدف جمع آوری، طبقه بندی و گزارش دهی بسیار حرفهای و دقیق آخرین اندیشهها و یا آخرین دستاوردهای علمی که به نقطه تراکم رسیده بود به راه افتاد. در واقع، دایره المعارف ها این امکان را فراهم کردند که حرکت علمی در جهان ضمن نقد و پشتیبانی همدیگر، حرکت رو به جلویی را در پیش گیرند. بنابراین تدوین دایرهالمعارفها آنهم با مشارکت محققان برجسته از سراسر جهان، چه نقطه اوجش در تاریخ، و چه امروز، همواره نقش مهمی در توسعه علم ایفا کردهاند.
تایید می فرمایید که بر خلاف برخی تصورات اولیه، اهمیت دایره المعارف ها فقط به جهت آنکه منابعی برای یادگیری هستند نبوده و نیست.
یکی از فوائد بسیار مهم دایره المعارفها، ثبت تغییرات علم و فناوری است. به ویژه دایره المعارف های قدیمیتر، منبع مفیدی از اطلاعات تاریخی به ویژه برای ثبت تغییرات علم و فناوری هستند. در واقع، آراء و جهاننگری یک نسل خاص را می توان در دایره المعارف نویسی آن زمان مشاهده کرد.
علاوه بر این، فایده دیگر دایره المعارف ها، نقش منحصربفرد دیگری است که در ارائه فهرستهایی بزرگ و دقیق از اتصالات قلمداد بر عهده دارند. این فهرستها، روابط منطقی بین موضوعات را به دقت نشان دهند که تأثیر بهسزایی در رشد و تکامل علم دارد.
***
از طرف دیگر، همانطور که در ابتدای عرایضم تاکید داشتم، رابطه معناداری میان تاریخ علم و علم سنجی وجود دارد. در واقع، نه فقط علم سنجی در مواردی، تجسمبخش تاریخ علم است، بلکه علم سنجی می تواند به مدد تاریخ علم، در شناسایی تأثیرگذارترین نظریهها و حتی اثرگذارترین مقالات، نویسندگان و مجلات در یک زمینه خاص به ما کمک کند. علاوه بر این، علمسنجی می تواند با تکیه بر تاریخ علم، در ارزیابی روند تأثیر تحقیق در جامعه و شناسایی نقاط عطف و تحول آفرین در یک زمینه خاص، به ما کمک کند.
جمع بندی :
در جمعبندی به چند نکته اشاره می کنم :
یک. با اهمیتی که برای تاریخ علم می توان قائل شد، جا دارد تاریخ علم در آموزش عالی جدی تر گرفته شود. در گذشته استادان ما به تاریخ علم بیشتر حساسیت داشتند اما امروز این حساسیت کمتر مشاهده می شود.
دو. در پژوهش نیز در تاریخ علم با عقب ماندگی های جدی روبرو هستیم. بعنی در بعضی رشته ها، خلأها و کاستی های معتنابهی در بعضی رشته ها دیده می شود. از طرف دیگر، در طراحی پژوهش تاریخ علم باید خودش را نشان دهد؛ در گذشته، دقت نظر به اشراف محقق بر روی تاریخ داشت بیشتر بود اما الآن احساس می شود، موضوع تاریخ علم در طراحی پژوهش بعضاً تزئینی و تشریفاتی شده است.
سه. یکی از لوازم موفقیت داورها، به اشراف داوران به تاریخ علم برمی گردد. داور اگر به تاریخ مسلط باشد، داوریاش به مراتب کیفی تر از داوری است که به تاریخ علم اشراف ندارد. همین موضوع در علم سنجی هم مطرح است. یعنی کامیابی در علم سنجی به ویژه در علوم انسانی، تا حد زیادی در گرو پیوند علم سنجی با تاریخ علم است.
از توجه شما سپاسگزارم.
والسلام علیکم و رحمه الله
دفعات مشاهده: 1396 بار |
دفعات چاپ: 94 بار |
دفعات ارسال به دیگران: 0 بار |
0 نظر