جمعه 31 فروردین 1403 |

کارگروه سوم از دومین روز کنگره جهانی فارابی و فرهنگ و تمدن اسلامی

 | تاریخ ارسال: 1401/12/11 | 
کارگروه سوم از دومین روز کنگره جهانی فارابی و فرهنگ و تمدن اسلامی در موسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی پنج شنبه ۱۰ اسفندماه برگزار شد.

 
لوئیس خاویر لوپز استاد دانشگاه پان امریکانا در ابتدای این پنل طی سخنانی گفت: مفهوم قلمرو نزد فارابی و دوگانگی مفهومی که میان دارالسلام و دارالحربی وجود دارد موضوع مقاله من است. ظهور مکتب‌های فقهی قضایی در قرن هشتم در اسلام می‌تواند در معناهای تضاد در اسلام باشد. در آن زمام مکتب حنفی تاثیر زیادی داشته است.
او ادامه داد: دو مفهوم دارالاسلام و دارالحربی در مکتب فارابی تاثیر زیادی دارد. او در فلسفه سیاسی آنچنان تمایزگذاری میان این دو عبارت نمی‌کند و می‌تواند باعث تفسیر های متفاوتی شود جامعه سیاسی و جغرافیایی نیاز به مرز بندی بر اساس متن دینی ندارد و در فلسفه سیاسی فارابی ملت‌ها بر مبنای هویت دینی در کنار هم قرار می‌گیرند اما تمرکز او بر رژیم‌های سیاسی متفاوت است.
او افزود: من در این بخش ارتباط میان قلمرو و رژیم های سیاسی را بررسی می‌کنم. فارابی عبارت فلسفی قانون بین‌المللی را معادل واژه النسیر استفاده می‌کرد و ارتباط بین ممالک تحت لوای اسلام و غیر اسلام را مشخص می‌کند.
تنشی بین فلسفه و فقه از مفهوم قانون در زمان فارابی وجود داشته و فهم او از قانون و فهم دین از قانون و تلفیق این دو می‌تواند باعث عدم تنش شود که در فلسفه سیاسی فارابی می‌توان آن را دید.
لوپز در ادامه عنوان کرد: من در مقاله خود به صورت مبسوط معنای فقهی دارالاسلامی و دارالحربی صحبت کردم و تمرکزم روی ابن حنیفه و شیبانی بوده است. همچنین درباره رویکرد فقهی و قضایی بحث‌های پیرامون تعین قلمرو و ارتباط ممالک با اسلام و قانون اسلام سخن می‌گویم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه فارابی در کتاب سیاست المدینه تعیین و مرز بندی قلمرو را بر مبنای دین قرار نمی‌دهد گفت: فهم او از قانون قابل مقایسه با قانون دینی است و می‌تواند با سایر رژیم‌هایی که از قانون اسلام تبعیت نمی‌کند قابل درک باشد.
لوپز افزود: مشخص نیست که آیا فارابی واژه امت به معنای ملت مذهبی را در دلالت واژه سیر می‌دانسته یا خیر؟ اما بیان می‌شود نگاه فارابی ویژه امت اسلامی بوده و این به شدت امر مهمی است و تاثیرش هم به دلیل فلسفه شگرف فارابی است.
او بیان کرد: وقتی فارابی را مطالعه می‌کنید وسوسه می‌شوید که فکر کنید او ارائه دهنده مدل عربی و اسلامی است اما اروین می‌گوید او مدل یونانی ارائه می‌کند. او وقتی از رژیم فاضله حرف می‌زند رژیمی اسلامی نیست و می‌گوید دو رژیم فاضله و غیر فاضله در بین امت‌ها وجود دارد. او برای عدم مرزگذاری بین رژیم‌ها در فلسفه سیاسی خودش از هر دو واژه فاضله یا غیر فاضله استفاده می‌کند.
او با بیان اینکه فارابی می‌گوید انسان‌ها موجودات سیاسی هستند و برای رفع نیازهای خود در جوامع تلاش می‌کنند عنوان کرد: ملت‌ها خارج از جوامع سیاسی در حال زندگی در یک مکان واحد هستند و آن مکان برایشان تقسیم یک قلمر واحد می‌کند؛ یعنی تحت لوای یک رژیم فاضله یا غیر فاضله قرار دارند اما در مکان های متفاوت هستند.
او افزود: در پایان در کتاب سیاست المدینه فارابی جوامع و جوامع طبیعی بررسی می‌شوند و مدل پیچیده تری از مدینه فاضله ارائه می‌شود.
لوپز عنوان کرد: به گفته فارابی، اولین جامعه ای که به وجود می‌آید مدینه است که بهترین آن جامعه بزرگ است که متشکل از ملت‌های مختلف است. جامعه متوسط درونش ملت به وجود می‌آید. بر اساس ظرفیت طبیعی باید به دنبال روشی برای کسب سعادت مردم بگیریم به همین دلیل در قسمت دوم کتاب سیاست المدینه حکمرانی صحیح در سیاست مدینه مورد توجه قرار می‌گیرد مثلا مدل ارسطو در این باره بیان می‌شود.
او با بیان اینکه واژه مدینه ظهور ناگهانی در اندیشه فارابی ندارد گفت: هدف اصلی مدینه رسیدن به کمال اعلا ست که تمرکز فارابی بر این است که اجتماعی را شکل دهد که هدفش فقط رسیدن به سعادت است. خلق مدینه ورژیم‌های سیاسی ناشی از تاملات ما برای رسیدن به سعادت است. فارابی بر پایه طبیعت تفاوت میان ملت‌ها می‌گذارد.
لوپز گفت: از تاثیر جغرافیایی در فارابی می‌توانیم حرف بزنیم که روی فعالیت‌های سیاسی اجتماعی اقتصادی جوامع تاثیر دارد. فارابی از نزدیکی قلمروها به کرات حرف می‌زند هر چه قلمرو به کرات آسمانی نزدیک باشد باعث می‌شود بخار آب از خاک زودتر از بین برود و در نهایت نوع‌های متفاوت حیوانی و گیاهی به وجود می‌آید. ملت‌ها وقتی از این حیوانات و گیاهان استفاده می‌کنند دارای قدر‌ های متفاوت زایای جنسی مردانه می‌شوند و خلق و خوهای متفاوتی را در افراد یک مدینه به وجود می‌آورد. او از بنیان‌های کیهان شناختی و زیست شناختی برای بیان تفاوت‌ها در حالات شخصیتی، اخلاقی ملت‌های در مدینه استفاده می‌کند.
این استاد دانشگاه او با بیان اینکه فارابی از زبان ملت‌ها هم یاد می‌کند بدین معنی که ملت‌ها می‌توانند عکس العمل متفاوتی نسبت به زندگی اجتماعی خود نشان دهند عنوان کرد: اجتماع افراد با فضیلت، ایجاد رژیم و مدینه فاضله می‌کند از سوی دیگر اتفاقات مترقبه مانند حمله دشمن یا بیماری‌های همه‌گیر می‌تواند به وجود بیاید که باعث جدایی افراد از هم شوند. اینجا وظیفه فیلسوف پیامبر مشخص است.
او ادامه داد: ادیان‌های مختلف مقصدهای یکسان دارند و راه رسیدن به سعادت در یک مدینه این است که اهداف ادیان مختلف را در یک مدینه مشترک بدانیم. البته تفاوت میان ادیان در مدینه وجود دارد که باعث ایجاد جوامع متفاوت می‌شود.
لوپز گفت: افراد می‌توانند در قلمروهای مختلف زندگی و حتی با هم غریبه باشند اما همه هدف و مقصد مشترک یعنی رسیدن به سعادت است. واژه مسکنون وجه مادی و غیر مادی از نگاه فارابی دارد. در فصل ۲۲ فصول مدینه او مثال مسکنون را می‌آورد و از مسکنون مادی و غیرمادی حرف می‌زند. او در فصل ۲۳ مسکنون را خلقیات اخلاقی ساکنین مدینه بر می‌شمرد. تجمیع کتاب سیاست المدینه و فصل ۲۳ مدینه معنای قلمرو برای ما مشخص می‌کند.
به گفته او، حکمران فاضل باعث می‌شود ملت فاضله و قلمرو فاضله ایجاد شود البته ساکنان باید بدانند اگر چه هدف مشترک دارند اما توجه فارابی به فلسفه نشان می‌دهد  حکمرانی اگر از طریق تصاویر برای مردم رخ دهد و حکمران فن خطابه خوبی داشته باشد با وجود آداب و رسوم متفاوت می‌تواند ملت موجود در مدینه را بر اساس نگاه فلسفی آموزش دهد و برای اقلیت یک تصویر را به وسیله دین و بلاغت دین استفاده کند تا ملت را به سوی هدف غایی اشان یعنی سعادت برساند.
او با بیان اینکه رجحان فلسفه، ارتباط میان دین و سیاست را برای فارابی مشخص می‌کند توضیح داد: او بر تفاسیر دینی متکی است اما تمرکزش روی بنیان های فلسفی است و می‌گوید همه مردم به یک دین اعتقاد ندارند و وقتی فارابی از این بنیان‌ها حرف می‌زند می‌گوید انسجام اجتماعی در میان ملت‌ها به وجود می‌آید.
این فارابی پژوه با بیان اینکه فارابی در فلسفه سیاسی رویکردش بر بنیان های طبیعی و فلسفی بوده و خوانش غیر دینی از جوامع سیاسی داشته است افزود: مسکنون و ملت دو واژه ای هستند که مسکنون دلالت ضمنی به دین ندارد اما ملت دلالت کامل به دین و عقیده دینی انسان‌ها دارد. فارابی وقتی از مسکنون حرف می‌زند برای جوامع سیاسی و اجتماعی روابطی طرح ریزی می‌کند که بر پایه فاضله بودن و خلق و خوهای متعین و متفاوت است اما هدف رسیدن به سعادت برتر است.
لوپز گفت: اهمیت روابط سیاسی و اجتماعی در میان ملت‌ها و جوامع برای فارابی مهم است. قانون فارابی منتج از قانون افلاطون است و نوامیس که اشتقاقی از واژه یونانی است به معنای قانون در معنای کلی است و بررسی کلی قانون توسط فارابی تلفقی از نوامیس و شریعه بود. شریعه، ملت و دین هر سه یک معنی در فلسفه سیاسی فارابی دارند و در کتاب نوامیس ملت و دین هم معنی به کار رفتند.
این استاد دانشگاه گفت: قانون گذاری به عنوان فعالیتی عقلانی در فلسفه سیاسی فارابی رخ می‌دهد اولین حاکم مدینه باید شناخت کامل از فلسفه نظری داشته باشد. فقط می‌توان به سعادت برای جوامع سیاسی رسید و حاکم فاضل باید نگاه عقلانی داشته باشد که هم نگاه دینی دارد و هم میان جوامع سازگاری می‌بخشد.
او در پایان بیان کرد: بنیان‌های فلسفی و عقلانی دین و قانون برای فارابی یک معنای طبیعی و وسیع دارد و آن هم ارجاع قانون در پرتو عقل و فلسفه است.


 
حجت الاسلام و المسلمین دکتر محسن مهاجرنیا در بخش دیگری از این نشست درباره روش اسلامی‌سازی فلسفه سیاسی یونان توسط فارابی سخن گفت و افزود: مقوله روش و روش‌شناسی از بحث‌های کلیدی در تولید دانش است اگر ما بحث درباره فلسفه فارابی می‌کنیم بلافاصله این بحث مطرح می‌شود که او با چه روشی فلسفه الحادی یونانی را به فلسفه اسلامی‌تبدیل می‌کند؟  وقتی از فلسفه سیاسی اسلام و اسلامی حرف می‌زنیم این سوال مطرح می‌شود که اسلام یعنی چی؟ آیا اسلام می‌خواهد فلسفه را فقه یا کلام تنزل دهد؟
او افزود: ما گاهی نسبت اسلامی می‌دهیم به فلسفه او چون فارابی مسلمان است. گاهی در دوره فارابی بسیاری از مترجمان دارالحکمه مسیحی و یهودی بودند  اما چون در حوزه اسلام کار می‌کردند کارشان فلسفه اسلامی بوده است. گاهی هم اسلام یا اسلامی به اعتبار پیش فرض های فلسفه سیاسی است. فلسفه بحث عقلی است نه حکمی و وفاداری عقل انسانی به حقیقت.
او ادامه داد: گاهی هم ما به فارابی یا هر فرد دیگر نسبت اسلامی می‌دهیم به اعتبار غایت فلسفه‌شان چون فارابی فیلسوفی غایت گراست و آرمان های او آرمان های اسلامی است و می‌توان به او اسلامی نسبت دارد. گاهی هم به اعتبار اینکه بخشی از آموزه های فارابی اسلامی است به فلسفه او اسلامی می‌گوییم.  بنابراین همه این‌ها چیزهایی است که اسلامی بودن را برای فارابی توجیح می‌کند.
مهاجرنیا با بیان اینکه فارابی پارادایم فلسفه یونانی را جا به جا کرد توضیح داد: این فلسفه یونانی بر مبنای طبیعت گرایی بود یعنی همه فلسفه دنبال کشف بود. اما فارابی پارادایم فلسفه را از طبیعت گرایی را بر مبنای توحیدگرایی تغییر داد.
او درباره نسبت فلسفه سیاسی فارابی با فلسفه یونانی سخن گفت و افزود: زایش فلسفه در یونان است. فارابی در کتاب القیاس می‌گوید پیروی ما از ارسطو این نیست که در همه چیزمقلد باشیم بلکه ما تابع آن قوانین کلی هستیم اما او به صورت روشمند فلسفه یونانی را بومی سازی و اسلامی سازی کرد.
او با اشاره به اینکه فارابی فلسفه یونانی را اسلامی کرده عنوان کرد: همین الان اگر فلسفه‌اش را با آثار ارسطو و افلاطون مقایسه کنید متوجه تفاوت‌های آن‌ها بشود. او آرمان‌ها و غایت های فلسفه را اسلامی کرده است. ارسطو و افلاطون سعادت را خوشبختی تخیلی تصویر می‌کنند اما فارابی سعادت را در رسیدن به بهشت می‌داند.
او در بخش پایانی سخنانش درباره نگاه فارابی نسبت به مقوله شهروندی سخن گفت و افزود: او شهروندان را می‌پذیرد اما مبنای انسان شناسی قدما روی معرفت و دانششان بود نه روی حقوق. اما امروز انسان شناسی مدرن روی حقوق است.


 
محسن رضوانی نیز در این نشست طی سخنانی گفت: استاد محسن مهدی، محیی و مفسر بزرگ فلسفه سیاسی فارابی در دوره معاصر است. حدود چهار ماه قبل (۳۰ آبان ۱۴۰۱) در مراسم بزرگداشت مقام علمی پرفسور محسن مهدی که به همت دبیرخانه کنگره جهانی فارابی برگزار گردید به نقش برجسته استاد محسن مهدی در احیای فلسفه سیاسی فارابی پرداختم. «تحقیق عربی میراث کمیاب فارابی»، «ترجمه انگلیسی آثار مهم فارابی»، «تفسیر بدیع محتوای فلسفه سیاسی فارابی» و «تربیت مدرسان و شاگردان علاقه‌مند به فلسفه سیاسی فارابی» محورهای چهارگانه احیای فلسفه سیاسی فارابی توسط استاد محسن مهدی است. در این نشست به طور خاص به محور چهارم یعنی نقش شاگردان محسن مهدی در بسط فلسفه سیاسی فارابی می‌پردازم. استاد محسن مهدی نسلی از اساتید برجسته را تربیت کرد که امروزه در محافل علمی غرب به بسط رهیافت وی در تفسیر فلسفه سیاسی فارابی می‌پردازند. «چارلز باترورث»، «میریام گالستون» و «جاشوا پرنز» مشهورترین آنها هستند.
او با بیان اینکه «چارلز ای. باترورث» شاگرد برجسته استاد محسن مهدی و در حال حاضر مشهورترین استاد فلسفه سیاسی اسلامی در غرب است افزود: باترورث نویسنده پرکاری است و مباحث وی از جامعیت خوبی برخوردار است. نگارش بیش از بیست کتاب، یکصد مقاله و دویست معرفی و نقد، حاصل تلاش علمی وی تاکنون بوده است. عمده آثار وی در زمینه فلسفه سیاسی اسلامی است که به طور خاص در مواردی به فلسفه سیاسی فارابی می‌پردازد. اهمیت چارلز باترورث بیشتر در ترجمه آثار مهم فلسفه سیاسی فارابی است. باترورث با ترجمه انگلیسی برخی دیگر از آثار مهم فارابی، کار ناتمام استاد محسن مهدی را تکمیل کرد. آثاری که وی تاکنون ترجمه کرده عبارتند از: ترجمه کتاب المله ، ترجمه الجمع بین رأی الحکیمین ، ترجمه فصول منتزعه ، ترجمه احصاء العلوم ، ترجمه سیاست مدنیه ، و ترجمه تلخیص النوامیس ؛ مجموعه ترجمه مذکور در دو مجلد (جلد اول در سال ۲۰۰۱ و جلد دوم در سال ۲۰۱۵) با عنوان نوشته‌های سیاسی فارابی منتشر شده است. آنگونه که اطلاع یافتم جلد سوم این مجموعه هم در دست ترجمه است.
به گفته رضوانی، «میریام گالستون» یکی دیگر از شاگردان محسن مهدی است که مباحثی تخصصی در زمینه فلسفه سیاسی اسلامی و به‌ویژه فلسفه سیاسی فارابی منتشر کرده است. کتاب سیاست و فضیلت: فلسفه سیاسی فارابی مهم‌ترین منبع تخصصی گالستون است که درواقع رساله دکتری وی با راهنمایی محسن مهدی است. نویسنده در ابتدای کتاب یادآور می شود که نوشتجات محسن مهدی انگیزه بسیار مهمی بود که وی را به‌سمت نگارش این کتاب سوق داد. نکته مهم و متمایز رهیافت گالستون آن است که وی مبانی فلسفه سیاسی فارابی را ارسطویی می‌انگارد؛ رهیافتی که می‌توان حتی در ابتدای فصول کتاب ایشان هم مشاهده کرد. به نظر او عمده مفسران، فلسفه سیاسی فارابی را افلاطونی، و متأثر از همپرسه جمهوری افلاطون می‌دانند و کمتر مفسری است که در پرداختن به فلسفه سیاسی فارابی به بن‌مایه‌های ارسطویی آن توجه داشته باشد. بااین‌حال، استدلال گالستون چندان گویای تأیید مقصود وی نیست، بلکه برخلاف ادعای اولیه، درنهایت همانند مشهور مفسران، بیشتر بر جنبه‌های افلاطونی آموزه سیاسی فارابی تأکید دارد.
این مدرس دانشگاه بیان کرد: «جاشوا پرنز» شاگرد کوشای استاد محسن مهدی است که امروزه به‌صورت دقیق رهیافت استاد مهدی را دنبال می‌کند. پرنز تاکنون دو کتاب کاملاً تخصصی درباره فلسفه سیاسی فارابی نوشته که به نظر می‌رسد از نظم و دقتی بیش از آثار باترورث و گالستون دراین‌خصوص برخوردارند. علاوه آنکه ویژگی بارز مطالعه پرنز، رویکرد تطبیقی است؛ بدین‌معنا که همواره تلاش می‌کند رهیافت غربی را با رهیافت فارابی بسنجد. نخستین کتاب پرنز متافیزیک به‌مثابه خطابه است که به بررسی رساله تلخیص النوامیس فارابی می‌پردازد. اثر مهم دیگر جاشوا پرنز، کتاب فلسفه‌ای اسلامی درباره ادیان فاضله است که به بررسی رساله تحصیل السعاده فارابی می‌پردازد. پرنز دلیل نگارش کتابی دیگر درباره فلسفه سیاسی فارابی را نیاز زمانه می‌داند و معتقد است امروزه بیش از هر زمان دیگر، فلسفه سیاسی فارابی به‌روز است.



 
 نجمه کیخا مدرس دانشگاه شهید بهشتی با طرح این سؤال که آیا فارابی تنوع و تکثر را می‌پذیرد؟ بیان کرد: این بحث از وجوه مختلف مورد بررسی است. آیا اندیشه‌های فارابی ظرفیت پرداختن به مسایل متکثر امروزی، فراهم ساختن نظریه بنیادی جهانشمول و ... دارد؟ اینکه فردی تکثر را بپذیرد یا آن ارزشمند می‌داند تفاوت است فارابی چگونه است؟
او با بیان اینکه فارابی در بحث برتری عقل بر شرع و سایر مباحثش در کتاب الحروف نشان می‌دهد در اندیشه او چنین ظرفیتی هست افزود: او یکی از نوآوری هایش در فلسفه این است که بین وجود و موجود تمایز قایل است. ما وقتی به تمایز قایل نیستیم در دام کثرت می‌افتیم اما با این تمایز اصل هستی مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
کیخا گفت: ما به جای اینکه در مسایل اجتماعی از تفرق آن صحبت کنیم می‌توانیم از نقاط اشتراک صحبت کنیم. طرح این بحث در اندیشه فارابی خودش یک نکته مهم در بحث طرح نظری است.
او با بیان اینکه تشابه بین شهر و نظام هستی در اندیشه فارابی مطرح است ادامه داد: او می‌گوید همان طور که خدا در همه اجزای جهان نظم برقرار کرده و با همه پراکندگی در نهایت تبدیل به شی واحد می‌شوند بر مدیر شهر هم واجب است چنین کند و عادات اختیاری مردم را پرورش دهد و در نهایت یکپارچگی را با وجود تنوع از راه همیاری تضمین کند.
به گفته این مدرس دانشگاه، او عالم سیاسی را آینه ای از عالم هستی می‌داند و می‌گوید همانطور که خدا عالم را اینگونه اداره می‌کند می‌توان از آن الگو گرفت و این شیوه را در عالم سیاسی هم استفاده کرد. در عالم انسانی نیز همین روش می‌تواند اجرا شود.
او عنوان کرد: فارابی از دین مشترک سخن می‌گوید که می‌تواند فضایل مشترک را بر اساس تنوع انسان‌ها پرورش دهد. فارابی می‌گوید پدید آمدن مدینه فاضله از دل مدینه جماعیه راحت‌تر هست.
او با بیان اینکه فارابی از سه جماعت صغری، وسطی و عظمی ‌صحبت می‌کند گفت:  فارابی کدام جماعت را کامل تر می‌داند؟ نظرات در این باره متفاوت است اما کشور به تنهایی نمی‌تواند کامل ترین مجموعه از نظر فارابی باشد اما جامعه جهانی به نظر فارابی کامل تر است چون از امتها، انواع ادیان و.. تشکیل شده است.
کیخا با اشاره به اینکه خیال در اندیشه فارابی از دو منظر قابل بررسی است بیان کرد: فارابی زبان مشترکی را برای دین و فلسفه ارائه می‌کند تا با هم سازگار شوند. بر اساس معیارهای فارابی دین صحیح و غیر صحیح بر اساس فلسفه قابل تشخیص است. دین همان حرکت فلسفی است که مطابق با شرایط خاص تدوین شده و این مهمترین کار برای مبارزه با جزم گرایی است.


 
دکتر  محمد حسین بادامچی سخنران دیگر این نشست بود. او با بیان اینکه دو گرایش کلی در خوانش فارابی است گفت: نخست گرایش کلی فلسفه اسلامی به متافیزیک و دیگری گرایش متکلمانه است که البته گرایش نخست غلبه دارد.
او با اشاره به بحث چرخش عملی افزود: در اینجا ما به جای اینکه روی نظر متمرکز باشیم روی عمل کار می‌کنیم. عمل در سنت مارکسیستی مطرح شده است. در یونان زندگی نظری و عملی از نظر آرنت متضاد است. در کار آرنت ما چرخش را از هستی های طبیعی به سوی هستی های اعتباری می‌بینیم و همین در کار فارابی دیده  می‌شود که جهان انسانی همان جهان عملی است.
به گفته بادامچی، ما از دو نوع سعادت نظری و شهری می‌توانیم صحبت کنیم سعادت نظری بیرون از غار و سعادت عملی در شهر است. از نظر فارابی سعادت در شهر است. فیلسوف به سیاست نظر می‌کند برای اینکه خودش را جا یابی کند و به سعادت بپردازد.
او با اشاره به خوانش اشتراوسی از فارابی عنوان کرد: این خوانش می‌گوید که چرا فارابی به فلسفه سیاسی می‌پردازد و داوری اردکانی هم چنین برداشتی دارد و می‌گوید تاریخ فلسفه تاریخ این جا یابی است.  کار سقراط عجیب بوده فلسفه حتی اگر در زندگی جایی نیابد میل به بالا پیدا می‌کند.
او ادامه داد: داوری از مشکل زمینی شدن فلسفه سخن می‌گوید و تنها فارابی این مسئله را حل کرد و به فلسفه سیاسی پرداخت.  داوری بحث سعادت نظری را مطرح می‌کند که با نظر فارابی در تضاد است.
بادامچی گفت: حالا اگر آرنتی بخواهیم فارابی را بخوانیم نکات جدیدی می‌بینیم جدایی از فلسفه نظری و عملی در فارابی هستد و بدون آن فارابی را نمی‌شناسیم. موضوع فلسفه عملی فارابی امر متغیر است و بارها تاکید می‌کند فلسفه عملی همان فلسفه انسانی، مدنی، علم انسانی و علم مدنی است. همه این‌ها بیان یک نکته است که انچه به انسان مربوط است جهان مدنی است. دغدغه فلسفه عملی شناخت جهان متغیر است.
او در بخش دیگری از سخنانش بیان کرد: فارابی  به اولویت عمل در نظر در سه فراز اشاره می‌کند. او معتقد است فیلسوف به کسی که عمل دارد نزدیک‌تر است.

 
ماریانا مالینوا هم دیگر سخنران این نشست بود. او درباره مشروعیت‌سازی اقتدار سیاسی نزد فارابی و توجیح حق حکومت سخن گفت و افزود: فیلسوف پیامبر به عنوان یک حاکم ایدئال مطرح می‌شود. این اصطلاح به صورت ناب و تازه برای نخستین بار توسط فارابی بیان شد. در واقع نتیجه بنیادهای متافیزیکی در سیاست فارابی و فلسفه سیاسی باعث فهمی در ما می‌شود که در چارچوب تئوری معرفت قرار می‌گیرد.
او با بیان اینکه فارابی معرفت یقینی را به خوبی شرح می‌دهد گفت:  ادراک معرفتی شامل دو بخش می‌شود؛ یکی ادراک معرفتی که فارابی دارد و ادراک معرفتی یونانی است که در آن زمان موجود بوده که با عقل گرایی و نئو افلاطون گرایی ترکیب شده و الگوی اسلامی ادراک معرفتی یونانی است. 
به گفته مالینوا، تحصیل معرفت یقینی در فارابی همان کمال سعادت است که هدف اصلی مدینه برای شخص و جامعه انسانی است. معرفتی متافیزیکی که برتر است و جایگاه انسان در جهان خلق شده توسط خدا را تعیین می‌کند. معرفتی پیرامون طبیعت انسان و جامعه انسان. طبیعت به صورت طبیعی قوه ناطقه و عاقله را در انسان قرار داده اما به واسطه محدود بودن ذهن انسان و وجود ماده، انسان نمی تواند به صورت تنهایی دریافت کاملی داشته باشد و باید یک فرایند اندیشه ورزی از خارج آغاز شود  و اینجا نقش فعال مشخص می‌شود.
او با اشاره به اینکه این عقل جهان تحت القمر را که جهان انکشاف انسانی است فرمانروایی می‌کند یادآور شد: عقل فعال به صورت عام آغاز فرایند تفکر برای انسان و به صورت خاص آغاز فرایند اندیشه‌ورزی فلسفی برای انسان است و اینجا قسمتی است که فرایند پرورش و تکمیل روحانی انسان آغاز می‌شود و هدف نهایی همان سعادت برتر است.
مالینوا گفت: فرایند درک معرفت و شناخت ایستا و پویا نیست و به صورت معرفت‌شناسانه و هستی‌شناسانه انسان را به سوی سعادت هدایت می‌کند. رستگاری و خوشبختی از نگاه فارابی یعنی نفس انسان به کمال برسد آن هم زمانی که احتیاج به ماده برای پشتیبانی نیست.  فقط در جامعه انکشاف قوا هست که نامش مدینه فاضله است و در آن بر تمام محدودیت‌های ذاتی انسان می‌تواند فایق بیاید و به سوی کمال حرکت کند و قوای‌شناختی طبیعی مردم و دلالت‌های طبیعی ساختار مدینه فاضله را شکل می‌دهد.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه ساحت معرفت‌شناسانه مردم را بر اساس سواد، معرفت، فرهنگ و ... تقسیم می‌کند افزود: اما باید کنش‌ها و فعالیت‌های درستی انجام دهند تا به سعادت برسند و فقط موهبت‌های طبیعی برای مردم وجود ندارد و کنش‌های فردی نیز می‌تواند حرکت انسان را به سوی سعادت هموار کند.
به گفته مالینوا، رفتارهای درست انسان می‌تواند بر موارد اشتباه ارادی انسان فایق بیاید. نخبگان هستند که در مدینه فاضله از آنها به فیلسوف پیامبر نام برده می‌شود و فارابی بهترین انسان را فیلسوف پیامبر قرار می‌دهد که از عقل فعال چیزی دریافت می‌کند. این عقل فعال متصل به علت اول است و این عقل فعال به صورت یک میانجی حرکت می‌کند.
او ادامه داد: فارابی درباره عقل فعال و تاثیرش بر قوه تصور نبی شرح می‌دهد. عقل فعال ذیل منطق قرار دارد و باعث تغییر حقایق متافیزیکی می‌شود و به سمبل تبدیل شده و بعد فیلسوف پیامبر می‌تواند به راهنمایی مردم و توده بپردازد.
مالینوا با بیان اینکه اهل مدینه فاضله نیز توسط فارابی شرح داده شده است عنوان کرد: فلسفه برای فارابی یک وجه کلی دارد و دین تجلی متفاوتی از این سمبل‌ها و تصاویر مناسب که می‌تواند برای فرهنگ‌های گوناگون مردم برای هدایتشان مفید باشند. حاکم مشابه فیلسوف پادشاه افلاطونی است واینجا بعد از فیلسوف پیامبر به دلیل رویکرد شیعی فارابی امام هم ذکر می‌شود و در واقع نبی هم امام و هم قانون‌گذار است.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه فیلسوف پیامبر منفعل نیست و مشکلات مدینه را حل می‌کند و صاحب نظر است و خودش را وقف انکشاف روحانی انسان‌ها می‌کند گفت: مشروعیت بخشی به اقتدار سیاسی حاکم منتج به فهم عمیقی می‌شود که فارابی در آن ارتباط با توده‌ها را به وجود می‌آورد.
او ادامه داد: فارابی مشخصاتی را برای او در نظر می‌گیرد و اخلاق و عقلانی بودن، صحت و ... در واقع صفت‌هایی هستند که امکان دارد در آن فرایند انکشافی در یک نفر وجود نداشته باشد و یا به سختی به وجود بیاید. پس حکومت می‌تواند توسط چند حاکم اداره شود که می‌تواند قانون جدیدی تاسیس کند و باید برای اقناع مردم توانایی خطابه داشته باشد. باید فرمانده نظامی خوب، توانایی اجبار سرکشان را داشته باشد و آنها را به سوی رعایت قانون اخلاقی سوق بدهد.
مالینوا گفت: فارابی خیلی با وجدان درباره فلسفه سیاسی افلاطون مطالعه کرده و بنیان‌های معرفتی موجود را در فلسفه سیاسی افلاطون را گرفته و فیلسوف پادشاه را به خوبی مطالعه کرده و آنها را در برترین فرد که فیلسوف پییامبر است قرار داده اما سهم مهم فارابی اینجاست که توانایی وجود چند نفر به عنوان حاکم را قرار داده اگر ما نتوانستیم همه خصوصیات را در یک نفر پیدا کنیم. حضور فلسفه در فرد فیلسوف ضروری است. هم فلسفه تئوریک و هم عملی و اگر نباشد و فیلسوف پیامبر و حاکمان بعد از پیامبر این فهم تئوریک و عملی از فلسفه نداشته باشد مدینه فاضله محکوم به زوال و نابودی است.
او بیان کرد: فیلسوف پیامبر به ما این قابلیت را می‌دهد که بتواند از طریق سمبل و تصاویر ایماژ ذهنی را در ذهن مردم و شهروندان مدینه فاضله ایجاد کند و آنها را بتواند آموزش دهد و همه اینها از فلسفه منتج می‌شود. دلیل تازه بودن نظرات فارابی توجه شگرف وی به فلسفه به جای تمرکز صرف روی دین است.



 

دفعات مشاهده: 421 بار   |   دفعات چاپ: 143 بار   |   دفعات ارسال به دیگران: 0 بار   |   0 نظر


کلیه حقوق این وبگاه متعلق به پانزدهمین جشنواره بین‌المللی فارابی است.

طراحی و برنامه‌نویسی: یکتاوب افزار شرق